سلام
خب منم موافق اینم که هرچه شباهت ها بیشتر باشه بهتره ، مخصوصاً بعضی هاشون رو نمیشه نادیده گرفت .
( واقعاً خیلی سخته که بخوای چنین افرادی راهنمای کنی ، توی دنیای واقعی حسشون کردم )
در مرحله اول نباید رد بشن و حرفشون و یا نظرشون رو تکذیب کرد .
باید باهاشون خوب مذاکره کنی ، یک ارتباط موثر باید برقرار بشه ....
در زمینه اول باید خوب بهشون گوش داد و اجازه بدیم تمام حرفاشون رو بزنن و ما هم با توجه و گوش دادنم بهشون نشون بدیم که براش ارزش قائل هستیم و نظرش با اهمیته و مورد توجه قرارش بدیم .
باهاش ابراز همدردی و همدلی کنیم ، بهش احترام بزاریم و همه آرامش رو حفظ کنیم ، به نحوه ای رفتار نکنیم که قراره چیزی رو میخوایم بهشون تحمیل کنیم .
بعد اینکه خوب حرفاش رو شنیدیم و گوش دادیم ، و گذاشتیم تخلیه احساسی بشه ، و اونم درک کرد که هدف ما جز خوبیش چیزی نیست اون وقت با یک شویه مناسب دلایل مخالفتمون رو بیان میکنیم ،به صورت منطقی و عقلانی با لحنی خوب .
و تا جای که میتونیم از مشکلاتی که باهاش پیش رو میشه آگاهش میکنیم ، و بهش اجازه میدیم که بیشتر در مورد مسئله فکر کنه ...
واقعاً هم کار سختیه و موفق شدن توی این کار ( اگه احساس میکنیم توانای راهنمای و مذاکره رو باهاش نداریم مشاوره هم گذینه خوبیه )
خیلی دوست دار بدونم راهکار شما چیه ؟؟
توی دنیای واقعی برای یک از اطرافیان پیش اومد ما که دخالتی نداشتیم ، اما کل آشنایان و خانواده اش نتونستن هدایتش کنن .